هدیه آسمانی من بوی بهشت می دهی ...

خبر بارداری

1392/6/30 11:17
182 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز مامان

امروز می‌خوام برات تعریف کنم عزیز دلم که چطوری فهمیدم که تو جیگر مامان اومدی تو دلم.

راستش من و بابایی چند ماهی بود که دلمون یه نی نیه خوشگل و سالم و صالح می‌خواست ولی خوب نمی‌شد و هر ماه کلی من و بابایی پکر می‌شدیم که چرا تو نمیای پیشمون. تا اینکه دیگه ناماید و بی‌خیال شده بودم البته بابایی کاملا امیدوار بود ولی من چون کل ماه مرداد رو مریض بودم و همش دست و پام گزگز میکرد و آخرهای مرداد و اوایل شهریور سرگیجه هم گرفته بودم دیگه کلا فکر می‌کردم که مریضم و خیلی ناراحت بودم.

از روز ٥ شهریور دیگه همش منتظر بودم که پری بیاد و من برم دنبال ام آر آی و ... که ببینم چم شده ولی خب اتفاق نمی‌افتاد و من جرات اینکه یه بی‌بی چک بزارم رو نداشتم (آخه می‌ترسیدم منفی باشده و کلی ناراحت بشم).

٦ شهریور بالاخره خودم رو راضی کردم و یه بی بی چک که تو خونه داشتم رو گذاشتم که نوشته بود حتی توی ٤٠ ثانیه اول اگه حاملگی باشه نشون می‌ده و تا ٥ دقیقه بعد هم میشه جواب رو دید که من هم با استرس زیاد ٤٠ ثانیه بهش نگاه کردم و دیدم هیچی نشون نداد و فقط خدا می‌دونه چقدر ناراحت شدم و اومدم روی یکی از مبل‌ها خوابیدم. تا اینکه بابایی بیدار شده و اومد دید من رو مبل خوابیدم. گفت چی شده؟ چرا اینجا خوابیدی؟ من هم گفتم بازم مامان نشدم و اومدم بی‌بی چک رو نشونش بدم که دیدم یه خط کمرنگ افتاده. بازم باورم نشد رفتم تو اینترنت سرچ کردم و دیدم که بله به همین حالتش هم میگن مثبت و تا چند روز آینده که هورمونها بیشتر بشن پررنگتر هم میشه.

خلاصه زنگ زدم به مامانی گلم که بگم چی شده و مامان گفت که الکی امیدوار نباش و ...

من هم فرداش ٣٠ نفر از عمه‌ها و فامیلای بابایی رو شام دعوت کرده بودم که مامانی اومد و بنده خدا همه کارها رو خودش کرد و رفت.

فرداش رفتم آز دادم و اصرار کردم که جوابش رو فوری بهم بدن چون من ١٠ شهریور میخوام برم شیراز ولی قبول نکردند و گفتند فردا ٧ شب به بعد جواب میدیم که خوب ما دیگه نبودیم که جواب بگیریم و اینگونه بود که من و تو عزیز دلم اولین مسافرت مشترکمون رو به اصفهان و شیراز رفتیم.

تو بعضی از عکسامون من دستم رو گذاشتم رو دلم که شما اونجا هستی تا بعدا بهت نشون بدم که تو توی این مسافرت تو دلم هستی.

الان که دارم اینا رو مینویسم هنوز صدای قلب قشنگت رو نشنیدم و یکم از این بابت استرس دارم. ولی مطمئنم تو گلم صحیح و سالم میای و من و بابایی رو غرق شادی میکنی.

بعدا حتما عکسهای بی‌بی چکها و برگه جواب آزمایش رو اینجا میزارم گلم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)